تقریب مافین‌تین در سال 1937 توسط اسلیتر پیشنهاد شد و مسائل به وجود آمده در روش سلول وینگر ساتیز را حل کرد. مهمترین مشخصه‌ی این نظریه جداسازی بلور به دو ناحیه می‌باشد که در هر کدام از این دو ناحیه پتانسیل خاص خود را دارند. در این روش فضای بلور به دو ناحیه تقسیم می‌شود به این صورت که در حوالی هسته‌ها کره‌هایی در نظر گرفته می‌شود. شعاع این کره‌ها اختیاری است ولی باید طوری انتخاب شوند که هم‌پوشانی نداشته باشند، این کره‌ها به کره‌های مافین‌تین (MT) معروف هستند. پتانسیل در داخل کره‌ها کاملاً کروی بوده و در خارج آنها ثابت در نظر گرفته می‌شود (معمولاً پتانسیل بیرون کره صفر فرض می‌شود) این پتانسیل به پتانسیل مافین‌تین معروف است.